بگو هنوزم رو همون حرفات ميموني
نزار که باور کنم از من ديگه سردي
بايد تو برگردي از اين راهي که رفتي
تو گفتي ميري اما زودي برميگردي
از وقتي رفتي دل من همش ميگيره
از وقتي رفتي دلم از زندگي سيره
"قرار نبود بري و برنگردي"
"قرار نبود بری و برنگردی"
چشمانم بارانیست
سلاممممممم به وبلاگ من خوش امدین
پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : راندا
دلم ميخواد فقط يه بار دوباره بات حرف بزنم فقط صداتو بشنوم هرچي بگي دم نزنم دلم ميخواد بهم بگي دلم واست تنگ شده بود بگي که وقتي نبودم هيچي برات قشنگ نبود دروغ بگو ولي بگو هنوز هوامو داري هرچي که دوست داري بگو نگو دوسم نداري چهار شنبه 18 دی 1392برچسب:, :: 9:14 :: نويسنده : راندا
بي تو دباره دلم گرفته ديگه پاييزو ديگه بهارش فرقي نداره.بارون نم نم داره مي باره چشماي بارونودوباره غم گرفته ياد تو داره دلم گرفته....... دلم گرفته .......... دوباره بارون زده صدامون قدم زدن تو بارون چه حالي داره...... رفتي عزيزم اشک مي ريزم نبودنت ديگه داره نگو نداره........ هنوز هم اسمت رو لبامه هرجا ميرم فکرت باهامه هنوز هم عکست روبه رومه روزهاي رفته آرزومه دلم گرفته...... ......دلم گرفته.......... .......... چهار شنبه 18 دی 1392برچسب:, :: 9:9 :: نويسنده : راندا
نزار که باور کنم از من ديگه سردي
تو گفتي ميري اما زودي برميگردي
از وقتي رفتي دلم از زندگي سيره
"قرار نبود بری و برنگردی" چهار شنبه 18 دی 1392برچسب:, :: 9:3 :: نويسنده : راندا
و مـن چـقـدر خـسـتـه ام دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, :: 18:31 :: نويسنده : راندا ![]() دست های او را کـــــــه گرفتـــــی ، دیگـــر به مـــن نگاه نکن ... نگاه تـــو ... بیشتـــر از دیـــدن دستهایتان آتشـــم میـــــــزنــــــد ....
دلم را تهدید کردم که اگر یکبار دیگر بهانه ات را بگیرد میدهم دوبــــــــــــــــاره ، بسوزانیــــــــش ...
دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, :: 18:0 :: نويسنده : راندا اتاق تنهایی من ٬ قبله ی بی خانمان من است آن زمان که دنیا را می گذارم کنار ٬ زانوهایم را بغل می کنم و... مرگ تدریجی سایه هایی که روی دیوار می رقصند کنج اتاق هم اجل امانشان نمی دهد دیوارها جلو می کشند تا قبله ام را تنگ تر کنند افسوس که فقط قاب عکس تو را به من نزدیک می کنند... شنبه 30 آذر 1392برچسب:, :: 16:57 :: نويسنده : راندا
فراموش می شوم شنبه 30 آذر 1392برچسب:, :: 16:50 :: نويسنده : راندا تو میری و من فقط نگاهت می کنم ، تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم ، بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم ، اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست ، تا یلدایی دیگر انتظارت را خواهم کشید . . . یلدا مبارک جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : راندا جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 10:59 :: نويسنده : راندا درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |